هه چقد زندگی بی معنی شده ... نه میدونم از خودم چی میخوام ن ایندم..هه مگه مهمه...؟! ن دیگه نیست دیگه برام مهم نی درد دارم دلم کمرم پاهامم درد دارم دیگه به وقتش نمیاد عقب میسه خیلی عقب ...هه کیست احتمال کیست وجود داره...خب باشه ب درک هه اخ دردش بدتر شده به خودم پیچیدم ...خوب نمیشه تیر میکشه...به جهنمم این وسط اینو کم داشتم ... اخخ چن روزه بیرون نرفتم؟! نمزدونم ....دیشب .....دیشب ...هندزفوری تو گوشم بود و اخرین اهنگ و عکسش و هق هق .... اخ خیلی بلند گربه کرده بودم یهو اون خر اومد خوب ک تو اون لحظه چراغ گوشیم خاموش شد و اخرای اهنگ اومد و گف چته منم یهو بلند شدم گفتم ها؟!!خواب میدیدم ... هه....گف دوس داشتن من حقامت بوده...حماقت ...... چرا این مخ لعنتی از کار نمیوفته ک بتونم بخوابم چرا چرا این درد نمیزاره... اخ .... حماقت محضه ک باز بهش اس بدم....بگمچی؟!اون ک حرفاشو زد چی دارم بگم بهش؟! بگم دلتنگت بودم!!بگم دارم میمیرم برات ک چی بسه بگم ک چی بشه...برمیگرده؟!مث قبل میشه نه نمیشه بیخی ...بزل عک کنه خوشم بزا فک کنه فراموشش کردن ک اس نمیدم ....بزا فک کنخ..... خیلی داغونم خیلی همش سردرد لعنتییی مسکن هم چررررررته ردا میخوام موهامو کوتاه کنم خودم خودم میخوام کوتاه کنم هه ارایشگاه ....خیلی وقته نیازی نمیلینم برم ارایشگاه چقد کوتاه کنم موهامو؟!چقد دوس داشتم موهامو الان ندارم؟!ن ندادم دیگه ندارم ....حوصله شونه کردنش و ندارم واقعا ندارم حوصله چندین بار شیتنش و ندارم ندارم ....کوتاه بشه بهتره ....اخ دلیلی نداره بلند باسه...هه خیلی احمقم...خیلب دلن برا توله کوچولوها تنگ شده رفتن سفر توله ها زود بباین لپ تاپپ فک کنم سوختخ هه ب تخم چپم ...

نظرات شما عزیزان:

برچسب‌ها:

دو شنبه 28 ارديبهشت 1394برچسب:,

| 2:18 |☆☆| |

---